از چند روز گذشته، فیلمی در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود که با واکنش تند افکارعمومی همراه است. گفته میشود فیلم لو رفته غیرمتعارف، مربوط به مدیر کل فرهنگ و ارشاد استان گیلان است. حالا بعد از برکناری او از این سِمت، واکنشها بیشترهم شده است.
اولین بار محمودوند، نماینده مجلس به این ماجرا واکنش نشان داد و آن را «اوج مصیبت» خواند و خواهان استعفای وزیر ارشاد شد. در مقابل برخی از نمایندگان با بیان اینکه نه چهره طرف مشخص است و نه مکان آن قابل شناسایی، انگشت اتهام را به سوی منتشرکنندگان فیلم گرفتند.
اما آنچه در این ماجرا و ماجراهای مشابه همچون فساد اخلاقی، فساد مالی و غیره نقطه کور باقی مانده، موضوع ریا کاری است. پرسش این است چرا افرادی با توسل به ریا کاری میتوانند در جامعه رشد کرده و به صدر مسئولیت برسند؟!
در همین راستا رحمتاله بیگدلی، مدرس حوزه و عضو هیأت علمی دانشگاه و فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگویی به سوالات خبرنگار روزنامه اینترنتی «فراز» پاسخ میدهد.
با توجه به اینکه مدیرکل برکنار شده فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان، خود رئیس قرارگاه عفاف و حجاب بوده استان بوده، حواشی پیش آمده برای او را چگونه ارزیابی میکنید؟
یکی از ویژگیهای حکومتهای ایدئولوژیک مقدسسازی برخی مقولات از جمله ایدئولوژی و مقامات است. وقتی ایدئولوژی و مقامات مقدس شدند هرکس بیشتر خود را سرسپرده ایدئولوژی و مقامات نشان دهد بالاتر میرود و این امر موجب میشود که منافقان و ریاکاران از طریق تملق و چاپلوسی مقامات بالا بروند و بر مسندهای حکومتی تکیه بزنند و بهتدریج خودشان هم به خاطر انتساب به مقدسات، مقدس تلقی گردند!
این در حالی است که منافقان و ریاکارانی که از طریق چاپلوسی و تملق بالا رفتهاند هیچ اعتقادی به آنچه میگویند و آنگونه که خود را نشان میدهند ندارند؛ زیرا اگر اعتقاد داشتند نباید به وادی تملق و چاپلوسی میافتادند و خود را سرسپرده نشان میدادند!
در حکمت ۸۳ نهجالبلاغه آمده است: شخصى در ستایش امام علی(ع) افراط کرد. حضرت خطاب به او فرمود:
«أَنَا دُونَ مَا تَقُولُ وَ فَوْقَ مَا فِی نَفْسِکَ؛
من کمتر از آنم که بر زبان آوردى و برتر از آنم که در دل دارى.»
امام علی(ع) در این حکمت جاودانه از دو نکته رونمایی کرده است؛ یکی اینکه متملقان و چاپلوسان معمولا منافق و دروغگو هستند و بهآنچه که میگویند و نشان میدهند باور ندارند و دیگر اینکه افراد و مقاماتی که از چاپلوسی و تملق خوششان میآید و متملقان را بالا میبرند افرادی نادان و احمق هستند و چاپلوسان از این نقطه ضعف اصحاب قدرت و ثروت استفاده و با تملق تجارت میکنند و پست و مقام و موافقت اصولی و رانت میگیرند!
در دوره ابتدایی شعر روباه و کلاغ حبیب یغمایی تدریس میشود بدون اینکه بگویند حکمت و فلسفه این شعر چه بوده است!
اصل شعر روباه و کلاغِ حبیب یغمایی از میرزا علیاکبر صابر شاعر بزرگ دوران مشروطیت و به زبان ترکی است.
شعر صابر یک شعر حکیمانه، انقلابی و آموزنده و علیه استبداد سلطنتی و در نقد خودشیفتگی حاکمان و تملق چاپلوسان است و جان کلام شعر صابر در بیت آخِر آن است، اما حبیب یغمایی بدون اشاره به اصل شعر صابر در ترجمه به فارسی با جا انداختن ترجمه بیت آخِر شعر صابر این شعر حکیمانه را خراب و آن را از حیّز انتفاع ساقط کرده است؛ زیرا اصلا پیام حکیمانه این شعر انقلابی در بیت آخر آن است!
میرزا علیاکبر صابر بعد از روایت تعریف و تمجید روباه از کلاغِ خودشیفته که او را فریب میدهد و وادار به قارقار کردن و افتادن پنیر از دهانش میکند، میگوید:
اُولماسایدِی جَهاندا سارساقلار
آج قالاردی یَقین کی یالتاقلار
یعنی:
«اگر در جهان افراد خودشیفتهی نفهم نبود
یقینا چاپلوسان گرسنه میماندند!»
البته سارساق و یالتاق معادل فارسی ندارند و قابل ترجمه به فارسی نیستند و معنای آنها در زبان ترکی بسیار عمیقتر از این حرفها و دال بر عمق هفتخطی چاپلوسان و عمق خودشیفتگی و نفهمی کسانی است که از چاپلوسی خوششان میآید!
یعنی میگویید: علت بالارفتن افرادی مانند مدیرکل معزول، اصولینبودن گزینشها و انتصابها و بالارفتن افراد از طریق چاپلوسی و سرسپردگی است؟
بله، متأسفانه چه در انتصابها و چه در اجازه ورود افراد به عرصه انتخابات، ما با این مشکل اساسی مواجه هستیم. معمولا افراد چاپلوس بدون شایستگیهای لازم به مسندهای مختلف منصوب میشوند یا فرصت حضور در انتخابات مختلف پیدا میکنند. اگر یک بررسی اجمالی در نحوه حضور مدیرکل معزول فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس قرارگاه عفاف و حجاب گیلان در همین فضای مجازی داشته باشید متوجه میشوید که این فرد از چاپلوسترین افراد بوده و از این طریق بالا رفته است!
چرا این افراد وقتی در مسند قدرت قرار میگیرند مرتکب چنین اعمالی میشوند؟
ارتکاب این فجایع توسط این افراد دوعلت عمده دارد که یکی درونی و دیگری بیرونی است؛ چاپلوسان صعودکرده بر مسند قدرت چون در درون خود هیچ اعتقادی بهآنچه میگویند و نشان میدهند ندارند، موقعیت بهدستآمده را یک فرصت و طعمه برای هرچه بیشتر بردن و خوردن و تلذذ از جایگاه خود تلقی میکنند و در نتیجه مرتکب انواع و اقسام فساد اعم از مالی و اخلاقی و ... میشوند.
علت دوم هم این است که این افراد با انتساب به قدرت از طریق چاپلوسی نوعی مصونیت پیدا میکنند و برخلاف جوامع دموکراتیک که مقامات برای کوچکترین کارهای خود باید در قبال افکار عمومی پاسخگو باشند پاسخگو نیستند و سیستم هم تا جایی که آبروریزی نشده باشد از آنان حمایت میکند و همین موجب گستاخی آنان در فساد میشود!
برای حل این مشکل چه باید کرد؟
برای حل این مشکل باید اولا چاپلوسان طرد شوند و افراد براساس صلاحیتها گزینش شوند و بالا روند و ثانیا حاکمیت و کارگزاران حکومت در قبال مردم پاسخگو و مسؤولیتپذیر باشند و منتقدان قدر بینند و در صدر بنشینند!
یکی از مشکلات کشور ما این است که به علت ساختار خاص، هیچکس مسؤولیت فسادهای احتمالی را نمیپذیرد.
برای عبور از این وضعیت باید احزاب واقعی بزرگ و توانمند شکل بگیرد و فعالان سیاسی و مردم در این احزاب سازماندهی شوند و دولت و مجلس و دستگاه قضایی و دیگر ارکان قدرت برآمده از اراده ملی باشند و هیچ قدرتی جز انتخاب مردم در تشکیل دولت و مجلس و دستگاه قضایی مؤثر نباشد.
اگر ارکان قدرت اینگونه شکل بگیرند و احزاب رقیب نظارت دقیق بر عملکرد مسوولان داشته باشند و آنان را نقد کنند دیگر کسی نمیتواند منتقدان را متهم به ضدیت با نظام کند؛ زیرا منتقد حزب رقیب هستند و حزب حاکم هم باید مسؤولیت همه کارها و نیروهای خود را بپذیرد.
همین الآن با اینکه دست جریان موسوم به انقلابیگری و اصولگرایی در انتخاب و انتصاب نیروهای خود بسیار بازتر از رقبای خود است، اما هیچ طیفی از جریان حاکم مسؤولیت مدیرکل معزول را نمیپذیرد و دیدیم که هر یک از طیفهای جریان موسوم به انقلابیگری و اصولگرایی سعی میکند او را به گردن دیگری بیاندازد. وقتی عکسهای او در مراسم عهدواره جنگل به ریاست وی در کنار آقای سعید جلیلی منتشر میشود که این مراسم را افتتاح و جوایز آن را اهدا کرده، بلافاصله از نزدیکان آقای جلیلی عکسهای او را در کنار سایر سران این جریان ارسال میکنند تا او را به گردن دیگران از جریان خودشان بیاندازند!
اما اگر دولت حزبی بود باید همان روز اول حزب حاکم با انتشار اطلاعیهای هم مسؤولیت فاجعه را میپذیرفت و هم از ملت عذرخواهی میکرد.
از سوی دیگر میبینیم که آقای مرتضی محمودوند، نماینده خرمآباد وعضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در باره ماجرای اسفبار مدیرکل معزول میگوید: «ما پیش از منتشرشدن این فیلم، از روابط مدیرکل ارشاد استان گیلان اطلاع داشتیم و به وزیر تذکر داده بودیم. این موضوع ریشهها و ابعاد پنهانی دارد که با صراحت نمیتوان بیان کرد. هر کسی که این قضیه را بداند و لاپوشانی کند، از دید من خائن به این آب و خاک است.»
در صورت اثبات جرم و صحت ادعای عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، شایسته است وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی استعفا کند.
با کمال تاسف، آقای مجتبی ذوالنوری از جبهه پایداری که ظاهرا مدیرکل معزول، بیشتر منتسب به آنان است میگوید: «ویدیویی را عدهای پخش کردند که نه چهره طرف و نه مکان آن قابل شناسایی آنچنانی است. دستگاههای امنیتی و قضایی باید بررسی کنند؛ این موضوع دو حالت دارد یا چنین چیزی اثبات میشود که اتفاقاً دولت اقدام عجولانه در عزل انجام داده است! تا زمانی که جرم اثبات نشده با چه عنوانی باید برخورد شود.»
متأسفانه در بسیاری از مواردی که فساد یا تخلفی در کشور روی میدهد، ما شاهد یکنوع شلختگی در مواجهه با آن فساد و تخلف و فرار از پاسخگویی و مسؤولیتپذیری توسط احزاب و جریانهای سیاسی و انداختن موضوع به گردن دیگران هستیم. برای عبور از این وضعیت همانطور که گفتم رأس هرم نظام باید خود را از همه منازعات دور بدارد و باید با سامان دادن احزاب فراگیر و توانمند مدیریت کشور برعهده احزابی قرار گیرد که اعتماد ملت را کسب کردهاند و احزاب مزبور هم باید پاسخگوی همه مسایل باشند و مسؤولیت همه رویدادها را بپذیرند!
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟